احمد مسجد جامعی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، درحال حاضر عضو هیات امنا و مدیره موسسه بینالمللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنهاست
- سهم هنر را در مقوله گفتوگوی تمدنها چگونه ارزیابی میکنید؟
مقدمه حقق گفتوگو درک درست است، درک درست یکدیگر. این نیز نیاز به تعیین صحت و سقم مطالب و موضوعات ندارد، این درک هم حسی است و هم عقلی، هر چند درک حسی فراگیرتر است و درک عقلی مخاطب محدودتری دارد. هنر در حوزهی درک حسی به ویژه نقش موثری دارد و میتواند ایجاد حس همدلی و حس کینه کند. حس کینه از طریق هنر هم ممکن است و هم تاثیرگذار، مانند فیلمهایی که با محور نژادپرستی به توهین نسبت به دیگر فرهنگهای میپردازد و نمونهاش همین فیلمهای ضد ایرانی اخیراست.البته هنر حس همدلی و محبت را هم به دنبال دارد، مانند موسیقیهای اخیر غربی که بعضا متاثر از اشعار مولانا است.
- فرهنگ ایرانی به لحاظ تاریخی تا چه حد استعداد و تمایل به گفتوگو دارد؟
ایران چهارراه تمدنی است و در جریان گفتوگوی تمدنی به نحوی پیوسته قرار داشته و از ظرفیتهای جدید بهره برده است. در جریان گفتوگوی فرهنگها و تمدنها استفاده از تجربهی کهن ضروری است، اما شناخت جریانهای مدرن نیز لازم است. این شناخت نیاز به نگاه جستجوگر و نقادانه دارد که در این صورت به تلفیق تجربهی کهن با نگاههای نو منجر خواهد شد و ظرفیت هر دو حوزه را افزایش میدهد. نمونههای آن نیز از قدیم تاکنون در تاریخ ما بوده است. تخت جمشید هنری ترکیبی است هر چند روح آن ایرانی است، اما اجزای آن از حوزههای مختلف تمدنی اخذ شده است.
نمادهایی از هنر هند، مصر، یونان و آشور در این مجموعه مشاهده میشود که در قالب، قامت و روح ایرانی در کنار یکدیگر قرار گرفته است. این موضوع در ادبیات ایران هم وارد شده است. تعبیر صورتگر چین توام با تحسین است. بنا به روایتی فرهاد سنگتراش شاهزادهای چینی است. البته این تاثیر دو سویه بوده، تاثیر مانی نقاش معروف ایرانی بر هنر چینی نیزآشکار است. نقش عبدالرزاق سمرقندی در دورهی تیموری، انتقال هنر چینی به حوزهی ایران است. در دورهی جدید هم کمالالملک را داریم، در حوزهی استفاده از هنر جدید اروپایی و بالاخره سینما شاهد امروزی ما است.
- بهترین و کممانعترین بخش هنر که میتوان از ناحیهی آن سیمایی چنین از فرهنگ و هنر و تمدن ایرانی را به جهان عرضه کرد کدام بخش است؟
چند سال قبل نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران را در کشورهای اروپایی مدتی طولانی برگزار کردیم، که استقبال بیسابقهای از این حرکت به عمل آمد و علاوه بر هزاران بازدید کننده، دهها مقاله و گزارش پیرامون این خواستگاه و جایگاه هنری و تمدنی نوشته شد. روزهایی که به نام بزرگان فرهنگ و ادب در تقویم ایرانی نامیده شد، طنینی جهانی یافت، به نحویکه امروز همزمان با ایران روزهای بزرگداشت فردوسی، رودکی، حافظ، خیام، سعدی، عطار، مولوی و ... در بسیاری از نقاط جهان برگزار میشود. هر کدام از این حوزهها و روشها تاثیر خود را دارد.
سمفونی خسوف نخستین سمفونی آیینی بود که در ایران ساخته شد و به موضوع کربلای حضرت سیدالشهداء (ع) میپرداخت. طنین این حرکت در خارج از ایران بسیار فراگیر شد. همهی انواع هنر در این زمینه تاثیرگذار است، اما حوزهی سینما، فیلم و موسیقی که قابلیت ارتباط با گروههای بیشتری از مردم را دارند، تاثیرگذاری فراگیرتری دارند. هر چند از نظر امکان خلاقیت و تولید در این بخشها ما با موانع بیشتری در داخل روبرو هستیم و میزان دخالتهای بازدارنده در این عرصهها بیشتر از هنرهای تجسمی، شعر و یا حوزهی صنایع دستی و هنرهای میراثی و سنتی است.
سخنوری، شعر و خط هم جزء هنرهایی هستند که کمتر با موانع داخلی روبرو هستند، اما به علت تکیهی زیادشان به زبان برای برقراری ارتباط مفاهمهآمیز با فرهنگها و تمدنهای دیگر در مرحلهی بعد قرار میگیرند.
- با توجه به فهم موثر به جای مانده از ایران در حوزهی فرهنگ و تمدن چرا هنرمندان معاصر در این مسیر توفیقات بیشتری کسب نکردهاند؟
این بخشی از واقعیت است. جامعهی هنری ندای گفتوگوی فرهنگها و تمدنها را شنید، اما فرصت لازم و کافی برای عرضه نیافت. کار هنری زمانبر است، از طرف دیگر این مقوله از ابتدا شکل فلسفی به خود گرفت و ظرفیتهای دیگر را آشکار نکرد. سهم فرهنگ و هنر در این چارچوب قابل بررسی است. در عین حال به نظرم این حوزه نسبت به سایر حوزهها از قبیل مراکز پژوهشی و دانشگاهی داخلی نقش چشمگیرتری را به عهده گرفته است. پرداختن به ایدهی گفتوگو چندان دغدغهی فکری محافل علمی و دانشگاهی نبوده و نیست. در حالی که در حوزهی هنر شاهد تاثیرگذاری بیشتری بوده و هستیم.
- تبار گفتوگوی ادیان و مذاهب را در عصر حاضر چگونه ارزیابی میکنید؟
میدانید نیاز گفتوگوی بین اسلام و مسیحیت غربی و غرب و فرقههای مختلف اسلامی، در دورهی معاصر به مرحوم آیتالله بروجردی میرسد. ایشان برای نخستین بار نمایندگانی به کشورهای مختلف دنیا اعزام کردند و تاسیساتی در هامبورگ و قاهره ایجاد کردند. نمایندهی ایشان در آمریکا و کانادا مرحوم حجتالاسلام دکتر مهدی حائری یزدی فرزند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزهی علمیهی قم بود. در آلمان مرحوم آیتالله دکتر بهشتی و حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی این مباحث را پی گرفتند. در قاهره نمایندهی ایشان حجتالاسلام حاج شیخ محمدتقی قمی به بحث گفتوگوی بین فرق اسلامی میپرداخت که منجر به فتوای مهم مفتی الازهر در به رسمیت شناختن مذهب شیعه شد. این موضوع به خوبی بیانگر آن است که اگر اصل ایده درست و روشن تعریف شود و کسانی که پشتوانهی نظری و عملی مباحث را دارند به درستی انتخاب شوند در شرایط دشوار هم میتوان کار را پیش برد.
- در معرفی گفتوگوی تمدنها سهم سیاستمداران را چطور ارزیابی میکنید؟
سیاستمداران در حوزهی تفکر و فضای عمومی و فکری نقش درجهی اول ندارند و حرف اول را نمیزنند. شما امروزه بهتر از هر زمان دیگری این موضوع را حس میکنید. چنین فضایی بیشتر محصول تلاش نخبگان فکری و فرهنگی، هنری و رسانهای است. سیاستمدار عملا در فضایی که از ناحیه این گروهها ایجاد میشود، اقدام میکنند. حتی برخوردهای تهدیدآمیز چیزی از جایگاه اندیشه کم نمیکند؛ لذا اگر نقصی در تحقق ایدهها وجود دارد باید به این موضوع بیشتر فکر کرد که چرا این ایده در حوزهی ارتباطات سیاسی خلاصه شد و چرا نخبگان فکری، فرهنگی و هنری ما قادر و یا مایل به ایجاد این فضا نیستند. به نظر میرسد برای گفتوگو و تاثیرگذاری بیشتر آن در جهان به واسطهی گرفتاریهایی که از ناحیه حوزههای ترور، افراطی گری و خشونت در جهان پیرامونی و منطقه به ویژه کشورهای اسلامی وجود دارد، بیش از این میتوانیم از ظرفیتهای فرهنگی و تمدنی ایران و اسلام بهره بگیریم و محور اصلی نگاه خود را در این دو حوزه متمرکز کنیم. این امر باعث استفادهی بیشتر و بهتر از ظرفیتهای تمدنی و تاریخی این کشور کهنسال و رهیافتها از این آخرین آیین آسمانی است